Site hosted by Angelfire.com: Build your free website today!

 

بسم الله الرحمن الرحيم

بررسي فراواني مشكلات تحصيلي در مدارس ابتدايي شهرستان نوشهر

( نگاهي مجدد به ضرورت خدمات مشاوره اي در مدارس ابتدايي)

تهيه و تنظيم: مژگان بنگر(1382)

 

             يكي از افتخارات آموزشي قرن حاضر، برنامه هاي مشاوره و راهنمايي در مدارس است.              توافق نانوشته اي بين مسئولين آموزش و پرورش وجود دارد مبني بر اينكه دانش آموزان در طرحريزي، رفع نيازهاي تكاملي روزانه و تصميم گيري صحيح نياز به خدمات تخصصي دارند. با اين وجود به نظر مي رسد كه مشاوران مدارس هنوز هم در تعريف هويت حرفه اي خود با مشكلات و تفاوتهاي خاصي مواجه هستند.

           در ايران اساسي ترين فعاليت مشاوران مدرسه در مقاطع دبيرستان و يا بالاتر است. تنوع محيط هاي دبيرستاني، رهنمودها و سياست گزاري هاي متفاوت مديريت مدارس، منابعي كه مشاوران براي ارائه فعاليت در اختيار دارند، اينكه مدارس  كدام فعاليت را تشويق و كدام را با بي ميلي ناديده مي گيرند، برداشت مشاور از نقش خود  چيست و غيره از مشكلات و موانع توحيدبخشي به هويت حرفه اي مشاوران اين حوزه است.

          در مدارس ابتدايي، وضعيت پيچيده تري وجود دارد تنها به اين دليل ساده كه ما اصولاً در اين مقطع  اثري از مشاور و مشاوره نمي بينيم. مدرسه ابتدايي نيروي قوي جامعه پذيري كودك است. كودكان ملزم به سازگاري با دنياي مدرسه و نيز آموزش انتظارات اجتماعي هستند. ناتواني در درك انتظارات اجتماعي و مهارتهاي سازگاري منجر به شكست در يادگيري و فقدان يادگيري منجر به مشكلات رفتاري خواهد شد.

       اگر آسيب پذيريهاي بالقوه فوق را با لزوم آموزش فراگير تلفيق نماييم، فقدان و محدوديت فعاليتهاي مشاوره اي آشكارتر مي گردد.  در آينده اي نه چندان دور ملزم به اجراي آموزش فراگير خواهيم بود، يعني مدارس به گونه اي تجهيز خواهند شد كه هر كودك با هر ويژگي رفتاري و شناختي قادر به دريافت آموزش مناسب در آن باشد. مرز بين مدارس عادي و استثنايي درهم خواهد ريخت و روند عادي سازي با جديت دنبال خواهد شد.  جايگزيني كودكان ديرآموز در مدارس عادي گامي به سوي اين هدف انسان دوستانه است.  آيا از هم اكنون سياستهاي آموزشي خود را در جهت تحمل اين تحولات حتمي و نزديك تعديل      نموده ايم؟

         در حال حاضر فرض بر اين است كه كودكان داراي مشكلات شديد و مرزي آموزشي در مدارس استثنايي جاي دارند. با اين وجود نبايد فراموش كرد كه مشكلات و نشانه هاي رفتاري و آموزشي با درجات خفيف تر در مدارس عادي داراي فراواني قابل ملاحظه و پايداري قابل توجهي است. كودكان دير آموز نيز با ويژگيهاي منحصر بفرد خويش چالش ديگري در آموزش و پرورش به حساب مي آيند.

            از آنجايي كه هميشه بيان حقايق با زبان كمي و آماري، آن را ملموس تر مي سازد، محقق تصميم گرفته است فراواني مشكلات تحصيلي مدارس ابتدايي نوشهر را مورد ارزيابي آماري قرار دهد. باشد كه از اين طريق زنگ خطري براي متوليان اين قلمرو آموزشي به صدا درآمده و لزوم توجه به مشاوره در اين مقطع مورد تاًييد قرار گيرد.

         محقق با توجه به مطالعات گذشته و منابع مربوط به آسيب شناسي كودكان مدرسه رو ، پرسشنامه اي را تهيه نموده است كه با 10 جمله توصيفي، 6 قلمرو عمده مشكلات تحصيلي كودكان دبستاني را مورد ارزيابي قرار مي دهد كه عبارتند از:

§                         لكنت زبان و مشكلات تلفظي

§                         ناتواني يادگيري در خواندن و نوشتن و رياضيات

§                         ديرآموزي

§                         بيش فعالي/كمبود توجه

§                         مشكلات بينايي و شنوايي

§                         ترس از مدرسه و امتحان

           هر چند كه مشكلات كودكان دبستاني محدود به موارد ششگانه فوق نمي باشد اما اين موارد ،            كلي ترين مسائل را در بر مي گيرند. اين پرسشنامه با همكاري آموزش ابتدايي اداره آموزش و پرورش شهرستان نوشهر به 72 دبستان اين منطقه فرستاده شد و از مدارس درخواست گرديد كه در مدت دو هفته اين پرسشنامه را با همكاري كادر آموزشي خود تكميل و به آموزش ابتدايي تحويل نمايند. نمونه پرسشنامه در اين قسمت ارائه مي گردد.

بسم الله الرحمن الرحيم

مديريت محترم دبستان...........................................................

        با سلام و احترام از شما تقاضا مي شود كه جدول زير را با دقت تكميل نماييد. هدف از تكميل و ارسال اين جدول شناسايي مشكلات احتمالي موجود در بين دانش ‌آموزان و برنامه ريزي جهت ارائه خدمات ضروري به آنان  مي باشد. اميد است كه از اين طريق مشكلات موجود در بين دانش آموزان شناسايي شده و راهكارهاي لازم جهت بهبود آنها طرح گردد. همكاري شما  نشانه احساس مسئوليت نسبت به تمام كودكان اين مرز و بوم است.

تعداد كل دانش آموزان…………..   تعداد دانش آموزان دختر………….       تعداد دانش آموزان پسر……………              

 

لطفاً ستون مربوط به ويژگي ها را  به دقت مطالعه نموده و سپس تعداد دانش آموزاني را كه داراي آن ويژگي هستند ثبت نماييد.

                                                                   ويژگي ها                                                                                                     تعداد              

1- دانش آموز داراي لكنت زبان و يا اشكالات تلفظي در برخي از حروف و يا كلمات است.

 

2- دانش آموز در ساير درسها عملكرد متوسط و يا خوب دارد اما در درس فارسي و ديكته به شدت ضعيف است.

 

3- دانش آموز در ساير درسها عملكرد متوسط و يا خوب دارد اما در درس رياضي به شدت ضعيف است.

 

4- دانش آموز خيلي حواس پرت بوده و در انجام تكاليف بسيار بي دقت است.                                                                     

 

5-دانش آموز در كلاس آرام و قرار ندارد و  به آنچه به او گفته مي شود توجهي ندارد.

 

6-دانش آموز دير ياد مي گيرد و زود فراموش مي كند و نمي تواند با كلاس جلو برود.

 

7-دانش آموز به طور مكرر با سايرين درگير مي شود و مقررات مدرسه را نديده مي گيرد.

 

8- دانش آموز علي رغم سلامتي كلي از عهده انجام برخي مهارتهاي حركتي و ورزشي بر نمي آيد . مثلاً در دويدن تعادل ندارد، مداد را درست در دست نمي گيرد يا دست خط بدي دارد، عضلات ضعيفي دارد، دستپاچه و بي دست و پا به نظر مي رسد و.....

 

9-  دانش آموز از نظر بينايي و يا از نظر شنوايي مشكوك به مشكل است و نياز به ارزيابي تخصصي دارد.

 

  10-  دانش آموز به طور خيلي جدي از امتحان دادن و يا پاسخ دادن به معلم  در كلاس مي ترسد و دچار اضطراب و فراموشي مي شود.

 

 

به نظر شما وجود يك مشاور و يا روانشناس مدرسه تا چه اندازه مي تواند در بهبود مشكلات دانش آموزان موثر باشد؟ 

 

     در اين پرسشنامه يك سوال كلي نيز طرح شده بود كه به نظرخواهي از مدارس در مورد لزوم وجود مشاور  در اين مقطع مي پرداخت.

     از بين پرسشنامه هاي ارسال شده ، 45 پرسشنامه از 45 مدرسه تكميل و بازگشت داده شد. متاًسفانه 27 مدرسه پرسشنامه را در مهلت تعيين شده تكميل نكردند. به اين ترتيب 4806 دانش آموز از مدارس ابتدايي شهري و روستايي نوشهر مورد ارزيابي واقع شدند.

      فراواني مشكلات بر طبق مواد پرسشنامه در جدول1 ارائه شده است

جدول1 فراواني مشكلات مشاهده شده دربين 4806 دانش آموز

1- دانش آموز داراي لكنت زبان و يا اشكالات تلفظي در برخي از حروف و يا كلمات است.

110

2- دانش آموز در ساير درسها عملكرد متوسط و يا خوب دارد اما در درس فارسي و ديكته به شدت ضعيف است.

146

3- دانش آموز در ساير درسها عملكرد متوسط و يا خوب دارد اما در درس رياضي به شدت ضعيف است.

212

4- دانش آموز خيلي حواس پرت بوده و در انجام تكاليف بسيار بي دقت است.                                                                    

230

5-دانش آموز در كلاس آرام و قرار ندارد و  به آنچه به او گفته مي شود توجهي ندارد.

135

6-دانش آموز دير ياد مي گيرد و زود فراموش مي كند و نمي تواند با كلاس جلو برود.

263

7-دانش آموز به طور مكرر با سايرين درگير مي شود و مقررات مدرسه را نديده مي گيرد.

87

8- دانش آموز علي رغم سلامتي كلي از عهده انجام برخي مهارتهاي حركتي و ورزشي بر نمي آيد . مثلاً در دويدن تعادل ندارد، مداد را درست در دست نمي گيرد يا دست خط بدي دارد، عضلات ضعيفي دارد، دستپاچه و بي دست و پا به نظر مي رسد و.....

 

91

 

9-  دانش آموز از نظر بينايي و يا از نظر شنوايي مشكوك به مشكل است و نياز به ارزيابي تخصصي دارد.

96

  10-  دانش آموز به طور خيلي جدي از امتحان دادن و يا پاسخ دادن به معلم  در كلاس مي ترسد و دچار اضطراب و فراموشي مي شود.

94

 

   در كل ازبين 4806 دانش آموز، 1364 نفر از ديدگاه مديران و معلمانشان داراي مشكلات قابل توجه در 10 مورد فوق بوده اند. به عبارت ديگر ، 38/28% اين جمعيت مدرسه رو داراي مشكلاتي تشخيص داده شدند كه واجد جايگزيني در مدارس استثنايي نيستند اما در مدارس عادي نيز نياز به مراقبت و خدمات بيشتري دارند.

      تكلم عامل بسيار مهمي در جهت يادگيري و رشد شناختي است. بديهي است كه اگر كودكي داراي لكنت زبان و يا مشكلات تلفظ در برخي از حروف و يا كلمات باشد ، علي رغم توان ذهني مطلوب و به دليل نتايج رواني و تحصيلي دچار افت آموزشي و يا مشكلات عاطفي خواهد شد. 28/2% كودكان مورد بررسي داراي لكنت زبان و يا مشكلات تلفظي اعلام شدند. از سويي هيچگاه كودكي به دليل مشكل نه چندان شديد تلفظي و يا لكنت زبان به مراكز ويژه ارجاع نمي شود اما به هر حال مشكلي وجود دارد و كودك آسيب خواهد ديد. از هر 100 كودك بيشتر از 2 نفر آنها در معرض اين آسيبهاي گذرا و يا پايدار قرار دارند . اين كودكان چگونه شناسايي، ارزيابي و توسط چه كسي ارجاع و يا مورد درمان قرار مي گيرند؟

         ناتواني يادگيري گرچه به شكل خاص در دو گروه كودكان عقب مانده و اختلال رفتاري وجود دارد اما شكلهاي ظريف و متوسط آن در كودكان داراي بهره هوشي 70 تا 85 نيز فراواني قابل ملاحظه اي دارد. هرچند اين كودكان مبتلا به ناتواني خاص يادگيري به شمار نمي آيند، اما تفاوتهاي سوال برانگيزي در تراز يادگيري واقعي و توان بالقوه آنان وجود دارد كه صد البته همپوشي زيادي با ديرآموزي و بيش فعالي دارد. 146 نفر در قلمرو فارسي(03/3% كل جمعيت آماري) و 212 نفردر قلمرو رياضي(41/4% كل جمعيت آماري) از سوي معلمان خود دچار نوعي ناتواني و نارسايي در يادگيري و پيشرفت تشخيص داده شدند.         مي دانيم كه مشكلات يادگيري ماهيتي چندبعدي دارند، آموزش و پرورش، گفتار و زبان، روانشناسي و پزشكي همه در اين بين سهمي داند. مهم ترين سهم از آن معلمان و مشاوران در جهت شناسايي، ارجاع ، طبقه بندي و اجراي روشهاي اصلاحي و جبراني است. از هر 100 كودك مدرسه عادي، بيشتر از 7 نفر نياز به بررسي مجدد در اين زمينه دارند. كدام واحد عهده دار اين امر است؟

     230 نفر يعني78/4% جمعيت مورد بررسي داراي ويژگي حواسپرتي و بي دقتي در انجام تكاليف، 135 نفر(8/2%) واجد ويژگي بيقراري در كلاس، 263نفر(47/5%) داراي ويژگي كندآموزي و فراموشي و 87نفر  (81/1%) واجد ويژگي درگيري مكرر و قانون شكني تشخيص داده شدند. واضح است كه هر 4 مورد از     موارد A   بيش فعالي /كمبود توجه بر مبناي DSM IV  هستند. و در كل،  از ميان 4806 نفر ، 715 نفر و يا 87/14% كودكان مشكوك به اين اختلال با لزوم توجه به امكان همپوشي بين اين اختلال و ديرآموزي هستند.

     بيش فعالي و كمبود توجه داراي ابعاد چندگانه است. ويژگي رفتاري آن شامل دامنه توجه محدود، حواسپرتي، تحريك پذيري، تكانشگري و ويرانگري/اخلالگري است. ويژگي اجتماعي آن شامل ارتباط ضعيف با همسالان، سرپيچي از فرامين، پرخاشگري، دزدي، دروغگويي، صحبت بي ادبانه، خطرپذيري زياد و نداشتن مهارت در حل مسائل اجتماعي است. ويژگي شناختي آن شامل زبان دروني نسنجيده، بي دقتي،         بي توجهي ، هوش پايين تر از متوسط و فقدان وجدان اخلاقي است.  ويژگي تحصيلي آن نداشتن موفقيت تحصيلي، ناتواني خاص تحصيلي و پيش بيني ضعيف رفتار در آينده است. ويژگي هيجاني آن ، افسردگي، اعتماد به نفس پايين، برانگيختگي ، خلق متغير، كنترل ضعيف هيجاني و ناكامي است. از نظر فيزيكي نيز رشد نكردن استخوانها، شب ادراري، عفونتهاي تنفسي، ورم متناوب گوش، تحمل زياد درد و غيره را شامل            مي گردد. تمام اين ويژگي ها در يك كودك جمع نمي شوند اما تمام افراد آشنا با مسائل كودكان مي دانند كه تعدادي از كودكان مدارس به نحو خطرناكي مشكوك به برخي از اين علائم هستند و نياز به دارو درماني، آموزش والدين در زمينه مهارتهاي كنترل كودك و تكنيكهاي اصلاح رفتار كودك در كلاس درس دارند. بدون وجود يك مشاور و يا بدون تجهيز معلم به اطلاعات مناسب اين كودكان در معرض چه آسيبهايي هستند؟

       با  توجه به گزارش مدارس، 91 نفر و 89/1% كودكان در زمينه مهارتهاي حركتي- تعادلي، خط ، ورزش و يا هماهنگي عضلاني داراي مشكلاتي هستند. اين مشكلات احتمالاً شاخص وجود مشكل در يكپارچگي حسي هستند كه در كودكان ديرآموز و داراي ناتواني يادگيري داراي ارزش تشخيصي است. در صورت صحت اين رقم، اين كودكان نياز به ارجاع به كاردرماني دارند و يا اينكه بايد با راهنمايي يك مشاور ورزيده و همكاري مربي ورزش در جريان يك فرايند اصلاح و آموزش قرار بگيرند. تكليف اين كودكان با توجه به وضعيت فعلي چيست؟

         بينايي و شنوايي دو ابزار اصلي يادگيري هستند. متاسفانه با وجود مربيان بهداشت، اعلام شده است كه 96نفر (99/1%) يعني تقريبا 2نفر از هر100  نفر نياز به ارزيابي تخصصي بينايي و شنوايي دارند!

      و در نهايت ، ترس آزاردهنده ترين احساس دروني يك كودك است. ترسهاي كودكي طبقات مختلفي دارند ولي تا جايي كه به ما مربوط مي شود ترس از مدرسه، معلم و امتحان عامل بازدارنده مهمي است. شايد ما دقيقاً قادر به تصور احساس كودكي كه مدرسه را محل امني نمي داند و هر روز با ترس و دلهره 6 ساعت در آن دوام مي آورد نباشيم. اما گزارش هاي رسيده نشان دادند كه 94 نفر و 95/1% كل كودكان مورد بررسي اين احساس منفور را تجربه مي كنند و يا حداقل ما حدس مي زنيم كه در معرض تجربه آن قرار دارند. چه كسي به امنيت رواني اين كودكان رسيدگي مي نمايد؟

      البته بايد توجه كرد كه اين آمار و ارقام نه از سوي مشاهده گران آموزش ديده كه از سوي معلمان و مديران اعلام شده است. ممكن است كه در تشخيص و اعلام نشانه ها گزينشي عمل شده و بيش برآورد شده باشد. اما خطايي متوجه اين زحمتكشان نيست. حرفه آنها در درجه اول مشاهده و ثبت رفتار نيست و در اين زمينه نيز آموزش نديده اند. از سوي ديگر نشانه ها با هم همپوشي دارند. به عنوان مثال ممكن است يك دانش آموز داراي 5 نشانه همزمان بوده و 5 بار در محاسبه قرار گرفته باشد. بنابراين ممكن است كه به جاي 1364 نفر مثلاً 1200 مورد منفرد وجود داشته باشد. حتي اگر اينطور هم باشد باز هم 96/24% كودكان مدرسه رو نياز به خدمات بيشتر دارند. حتي اگر اين رقم را به 10% نيز كاهش دهيم ، هنوزهم رقم قابل توجهي خواهد بود. موضوع اين تحقيقات، انسان است و حتي كمترين رقمها نيز داراي معناداري عملي خواهند بود.

     سرانجام اينكه 82% مديران و كادر آموزشي مدارس ابتدايي نوشهر وجود مشاور در اين مدارس را ضروري دانستند. آنها معتقدند كه تجربه كار در مدرسه ابتدايي به آنها آموخته است كه هم كودكان، هم معلمان و هم والدين در بسياري از موارد نياز به كمك تخصصي و حمايت عاطفي يك همكار روانشناس و يا مشاور دارند. در شرايط كنوني نگاه جدي هسته مشاوره آموزش و پرورش به مقطع ابتدايي و همكاري مستمر آموزش ابتدايي و هسته مشاوره و تبادل اطلاعات به موقع و مناسب مي تواند راهگشاي تصميمات آتي باشد.

 

 

در خاتمه از هسته مشاوره آموزش و پرورش نوشهر، به دليل تاييد اهميت توجه آن مركز به مشكلات مدارس ابتدايي، از مسئولين آموزش ابتدايي به دليل احساس مسئوليت و همكاري صادقانه آنها و از مديران و معلمان مدارس ابتدايي شهري و روستايي اين منطقه به دليل همكاري با اين جانب و جدي گرفتن ارسال آمار درخواست شده نهايت تشكر و سپاس را دارم. 

 

 

                                  مژگان بنگر

كارشناسي ارشد روانشناسي

مشاور مركز استثنايي نصرت