Site hosted by Angelfire.com: Build your free website today!

باسمه تعالي

 

                  درمان مشكلات يادگيري كودكان((بي قرار ،بي توجه))

 

     يكي از انواع اختلالات رفتاري كه در كودكان كشف شده است،((بي قراري وبي توجهي ))است.

در سال 1966 اين گونه كودكان با اصطلاحات نقص جزيي در كار مغز، آسيب ديدگي جزيي مغز ،

تحرك بيش از حد، فعاليت بيش از حد، ناتواني يادگيري خاص،ناتواني يادگيري ناشي از اعصاب و

روان،معلول ادراكي و معلول آموزشي ناميده مي شدند. امّا پس از بحث و جدالهاي فراوان در سال

1985انجمن روان شناسي امريكا اصطلاح كودكان((بي قرار،بي توجه)) را براي ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آنان بر گزيد. كه اهم

خصوصيات اين كودكان به شرح ذيل مي باشد:

علايم شناختي كودكان((بي قرار،بي توجه))  :                          

 

فعاليتهاي جسماني بيش از حد                    

اختلال در تمركز حواس

تحريك پذيري فوري وغير ارادي

_ نمي تواند آرام بنشيند.

_يك جا نشستن براي او مشكل است.

_ مرتبا از يك فعاليت به فعاليت ديگر تغيير جهت مي دهد.

_غالبا فعاليتهاي بدني خطرناك انجام مي دهد.

_ دايما درحال حركت و ايجاد عمل و عكس العمل مي باشد.

_غالبا كاري را كه شروع كرده نمي تواندپپ

_غالبا به مطالب گوش فرا نمي دهد

_محرك هاي بي موقع او را به آساني

گيج مي كند

_غالبا از يك كار نا تمام به كار ديگري

مي پردازد.

_غالبا به ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آنچه گفته مي شود توجه ندارد.

_در موقع مطالعه يا انجام تكاليف به آساني

حواسش پرت مي شود.

 

 

_در كلاس مرتبا بلند صحبت مي كند .

_هنوز پرسش تمام نشده پاسخ مي دهد.

_غالبا قبل از فكر كردن عمل مي كند .

_نياز به مراقبت و بازديد زياد دارد.

_انتظار كشيدن براي او مشكل است .

_غالبا بيش از حد صحبت مي كند .

_توجه داشتن به وظايف معمولي و بازي

براي او مشكل است.

_انتظار كشيدن در كارهاي گروهي براي

او مشكل است.

در انجام كارهاي روزانه موفق نيست .

 

علت شناسي:

1_عوامل پزشكي: مانند آسيب هاي مغزي ؛ انواع مسموميتها از جمله با سرب ؛ مواد رنگي و مصنوعي موجود در مواد

غذايي

2_عوامل تربيتي واختلالات عاطفي و هيجاني:  مانند برخوردهاي نامناسب پدر و مادر با كودك ؛ وضع بهداشت رواني

وجسماني آنان ؛شرايط اجتمايي و اقتصادي خانواده ؛

3_عوامل ارثي: كودك پاره اي از خصايص والدين را به ارث مي برد و مسلما اين استعداد را خواهد داشت كه روزي

مانند والدين خود به اختلالات رفتاري مبتلا شود.

4_عوامل محيطي و اجتماعي :از هم پاشيدگي كانون خانواده ؛تماس دائمي با معيار هاي اخلاقي وفرهنگي مغايربا

معيارهاي خانوادگي

درمان

       متاسفانه اكثر والدين و برخي از آموزگاران براي كنترل رفتاري و پيشرفت تحصيلي اين كودكان ؛ به نصيحت ؛

سرزنش ؛تنبيه؛مقايسه و امثال آن روي مي آورند. اين روش ها نه تنها به نتيجه نمي انجامد بلكه آثار و عوارض سو

مانند پرخاشگري ؛خصومت ؛عدم اعتماد به نفس را در آنان ايجاد مي كند .

      براي درمان مشكلات يادگيري آنان بايد ابتدا به اصلاح و تغيير رفتار آنان همت گماشت . بنابراين روش هاي زير

كه توسط اسميت ) 1977 )مطرح شده مي تواند در اين باره مفيد باشد.

1_پيش بيني راهي براي تخليه انرژي اضافي كودك؛مثل شركت دادن آنان در بازي هايي كه انرژي زيادي مي طلبد

از جمله فوتبال ؛دويدن و

2_تنظيم كلاس درس و محيط يادگيري به صورتي كه براي كودك دلچسب و دوست داشتني باشد و روح كودك را

ارضا كند.

3_اجرا كردن بدون چون وچراي انضباط : بايد مقررات مربوط به تكاليف درسي را درباره ي آنها اجرا كرد.چون برقراري

اين گونه انضباط كودك را آگاه مي كند كه رفتارش حتما پيامدي خواهد داشت.

4_محروم كردن: در صورت طفره رفتن از مقررات مي توان آنها را از چيزهايي كه دوست دارند براي مدت معين محروم

كرد.

5_خودداري از برچسب زدن: نبايد بر چسب هاي ناجور مثل((بچه ي بد)) به آنان زد.در واقع همه كساني كه لازم است

؛مثل معلم و خانواده؛بايد بدانند كه آنها كودكاني خوب وبا انرژي زياد هستند.

6_انجام تمرين هايي براي افزايش ميزان توجه

پيشنهادات:

_لازم است در برخورد با كودك بالاخص زماني كه بخواهيد او را از چيزي محروم كنيد ؛ابتدا بررسي كنيد كه علت رفتار

وي چيست ؛اگر شرايط زماني و مكاني كودك تغيير كند ؛باز هم در برابر همين عمل ؛چنين عكس العملي را نشان مي

داد.

_تا حد امكان بايستي تلاش كرد تا نظارت وثبات فوق العاده مورد نياز كودك را فراهم كرده وهمزمان عوامل ايجادكننده

پريشاني وحواسپرتي در كلاس را تا حد امكان از بين برد.

_چون آنها مدت زمان زيادي نمي توانند به صحبت كردن گوش كنند ؛روش سخنراني بي اثر و حتي مشكل ساز است ؛

بهتر است از آنان كارهاي عملي بخواهيم .

_مدت زمان كار آموزشي بايد كوتاه باشد .اين كودكان نمي توانند به مدت يك ساعت فعاليت درسي انجام دهند .بهتر است

زمان لازم براي فعاليت آموزشي را به چند مرحله تقسيم كرد .

_نبايد انجام كار آموزشي را به شكل مستقل به عهده ي كودك گذاشت ؛بلكه در شروع كار بايد با او همراهي كرده وپس از

اين كه وي كارش را شروع كرد تدريجا به حال خود وا گذاشته شود .

_اين دانش آموزان به طور كلي در درك و احساس زمان مشكل دارند.به همين علت در تنظيم رفتار هاي خود و سازماندهي  

آن ها مشكل دارند ونمي توانند ((صبور و شكيبا )) باشند .اگر چنين دانش آموزي در كلاس داريد بيشتر صبور باشيد.

_نبايستي تعداد زيادي پوستر؛تابلو اعلانات و ساير تجهيزات غير ضروري كه موجب حواسپرتي مضاعف كودك مي گردد در

كلاس وجود داشته باشد.

_معلمين نبايستي انتظار داشته باشند كه تغييرات عمده در وضعيت كودك به سرعت روي دهد.

_نيمكت يا صندلي او را در كنار پنجره يا جايي كه ممكن است حواس او را پرت كند قرار ندهيد.

_او را زود به زود تشويق كنيد .او به پاداش هاي پيوسته در زمان هاي كوتاه نياز دارد .

_معلمين بايد سعي كنند كه خواسته هاي خود را به روشن ترين وجه براي كودكان بيان نمايند .مثلا نبايد گفت : وسايلت

را جمع كن و برو . بلكه بايد گفته شود :بررسي كن كه آيا دفتر رياضي ؛ مشق و …… در كيف هست يا نه ؟

_تكاليف طولاني و زياد موجب آشفتگي و سر در گمي كودك مي شود بنابراين لازم است كه معلمين تكاليف را به واحدهاي

كوچك و قابل اجرا تقسيم نمايند

_تكاليف بايد براي كودك معني دار بوده وتا حدي با تجربيات قبلي وي همسو باشدومانع از برانگيختن عواطف منفي اي

چون ترس ؛نفرت واحساس حقارت شود.

_بايد از ايجاد رقابت بين او و ساير هم كلاسي ها خودداري شود .حتي اگر در اين مقايسه او برتري نشان دهد .

_رفتار مثبت و منفي كودك را بلافاصله پس از وقوع رفتار بايد به وي خاطر نشان كرد .

_اگر آموزش مفاهيم به كودك كند صورت گيرد ؛بايد از حواس چند گانه او كمك گرفت .

_در هنگام آموزش از سرزنش؛ نصيحت ومواخذه بايد خودداري شود .زيرا تاثير مثبتي نخواهد داشت.

_اين كودكان خيلي سريع به سوالات جواب مي دهند .بايد آنها را عادت داد كه اگر جواب پرسشي را به خوبي هم مي دانند

به مدت نيم تا يك دقيقه صبر كنند وبعد جواب دهند.

_بايد برنامه رفتاردرماني را به والدين كودك آموخت تا آنان نيز در محيط خانه در تغيير رفتار كودك تاثير بگذارند.

_كودكان يي قرار وبي توجه در توجه نمودن به آموزش هاي كلاسي مشكل فراواني دارند.بنابراين به منظور مقابله با اين مشكل معلمين مي بايستي قبل از شروع تدريس اطمينان پيدا كنند كه كودك به ايشان توجه كامل دارد .از جمله:

1_ايستادن پهلوي كودك                                      2 _گذاشتن يك دست روي شانه ي كودك

3_برقراري ارتباط چشمي با وي                              4_دستورات خود را به طور انفرادي چند بار براي كودك تكرار كند.

5_از دانش آموز بخواهد دستورات وي تكرار كند.          6_اطمينان پيدا كند كه كودك منظور او را كاملا فهميده است

_در جاهاي مهم با حالت ها و حركت هاي خود به او بفهماند كه كدام قسمت درس مورد تاكيد است.

_وقتي درس مي دهيد يا دانش آموزان در حال انجام تكاليف هستند ؛مراقب باشيد كه او روي نيمكت خود را شلوغ نكند و

وسايل غير ضروري را كنار بگذارد.

_تكاليف هاي جلسه بعد را بيش از يك بار ياد آور شويد و بخصوص به او تاكيد كنيد كه منظورتان چيست .همچنين از او

بخواهيد كه آن را در دفترچه ي يادداشت خود بنويسد.

_مرتب به آنها نگوييد كه توجه كن ؛حواست كجاست ؟ اگر حواست را بيشتر جمع كني مي تواني ! اين عبارت ها بايد بسيار

مورد استفاده قرار بگيرد ؛چرا كه موجب اضطراب دانش آموز مي شود.

منابع

1_ميلاني فر ؛بهروز. روان شناسي كودكان و نوجوانان استثنايي. نشر قومس

2_تبريزي ؛مصطفي . درمان اختلالات خواندن .نشر گفتمان خلاق

3_تقدسي؛محسن وفصاحت ؛اعظم .الفباي پدري و مادري .نشر زهد ونذير

4_تات ؛محمدرضا وهوسپيان ؛آليس . آموزش و پرورش تلفيقي دانش آموزان دير آموز . سازمان آموزش و پرورش استثنايي

5_اليزابت ؛اچ .ايلوارد و فرانك .اربراون. تشخيص وساماندهي ناتواني هاي يادگيري . ترجمه رضا براري

6_مجله تعليم وتربيت استثنايي شماره 10 و11 تابستان 81 

                                                                                  

 

 

 

                                                                     تهيه كنندگان:

                                                                                     صغري خدابنده_آموزگار آموزش استثنايي محمودآباد 

                                                                                     جبار رنجبر _آموزگار آموزش استثنايي محمودآباد